طی یک قرن گذشته این صنعت چالشهای متعددی را در راه توسعه و تثبیت جایگاه خود
در کشورهای مختلف در ساختارهای زیرزمینی از جمله مخازن تخلیه شده هیدروکربوری،
آبخوانها، مغارهای نمکی و سایر فضاهای زیرزمینی پشت سر گذاشته است. دستاورد این
صنعت بینالمللی که در بیش از 38 کشور جهان گسترده شده است بالغ بر ایجاد و توسعه
715 مخزن ذخیره سازی با حجم گاز عملیاتی ذخیره شده بیش از 393 میلیارد مترمکعب میباشد.
پر واضح است کشورهایی که موازنه تولید و مصرف گاز طبیعی در آنها برقرار نبوده
است در این راه تلاش و ممارست بیشتری داشتهاند تا بتوانند نوسانات موجود در چرخه
مدیریت انرژی کشور را با تکیه بر واردات گاز از کشورهای همسایه و ذخیرهسازی آن در
ساختارهای زیرزمینی به منظور مدیریت مصرف در روزهای اوج سرما و رخدادهای غیر
منتظره نگهداری نمایند.
به طور کلی رشد و توسعه صنعت ذخیره سازی گاز طبیعی در کشورهای جهان به سه
مرحله تقسیم می گردد که به ترتیب میتوان مرحله رشد مقدماتی، مرحله رشد فزاینده و
نهایتاً مرحله توسعه پایدار نامید. به عنوان مثال دو کشور صاحب نام ایالات متحده
امریکا و روسیه در این تقسیم بندی مدت زمان 13 سال را صرف رشد مقدماتی نموده و
46-35 سال را بر توسعه و رشد فزاینده متمرکز شده اند. امروزه ارزیابی، غربالگری،
ایجاد، توسعه و مدیریت سیستم و فرآیندهای مربوط به ذخیره سازی گاز طبیعی در
کشورهایی که توسعه یافته اند تخصص های مختلف را در این امر به خوبی و به شکل موثری
مشارکت دادهاند. گزارشها حکایت از توسعه 66% از ساختارهای ذخیرهسازی جهان در
این کشورها دارد.
صنعت گاز طبیعی بواسطه وجود ذخیرهسازی گاز در قالب افزایش کارایی، افزایش
اطمینان، میزان رضایتمندی و نتیجتاً رشد بازار سود قابل ملاحظهای در جهان داشته
است. به همین دلیل صنعت گاز تمایل زیادی در عرصه بینالمللی در جهت توسعه ذخیره
سازی گاز از خود نشان می دهد. بررسی تاریخچه ذخیره سازی کشور چین با وجود عمر 20
ساله این صنعت و آسیبشناسی آن چالشهای متعددی را که امروزه با آن دست و پنجه نرم
می کند را به شرح ذیل آشکار ساخته است:
1-
عدم وجود مدیریت
یکپارچه صنعت ذخیرهسازی و وجود مراجع تصمیمگیری متعدد
2-
وجود حوزههای رسوبی در شمال و شمال غرب چین و فاصله زیاد از قطبهای مصرف در شمال شرق این
کشور
3-
وجود مخازن با
خواص کیفی ضعیف و یا ساختارهای نمکی عمیق و یا خیلی کم عمق که هزینه های توسعه
مضاعفی را بر صنعت تحمیل می نماید.
4-
عدم توسعه دانش
فنی و ترسیم استراتژی قوی در ذخیره سازی گاز طبیعی
5-
عدم وجود شاخص
اقتصادی برای ذخیره سازی گاز بدلیل ترکیب با فعالیت های دیگر از نظر تجاری و
حسابرسی
آمارها نشان می دهد که متوسط سرانه گاز عملیاتی
هر ساختار ذخیره سازی در جهان 550 میلیون متر مکعب می باشد که با این احتساب از
تعداد کل ساختارهای توسعه یافته بالغ بر 76 % ساختارها دارای میزان ذخیره کمتری از
متوسط سرانه جهانی می باشد. اگر چه تصمیم گیری در این خصوص به مقتضیات جغرافیایی و
اقتصادی کشورها بستگی دارد ولی صرفاً با تکیه بر ظرفیت گاز عملیاتی ساختار نمی
توان گفت توجیه اقتصادی ندارد. بطوری که در بالا ذکر شده است تفاوت قیمت فروش گاز
در تابستان و زمستان عامل مهم و موثری در جذابیت و پایداری امر ذخیره سازی گاز می
باشد. یکی از چالش های کشور چین فروش تابستانه و زمستانه گاز طبیعی به قیمت یکسان
بوده که در مقایسه با کشورهایی همچون آلمان و ایالات متحده آریکا از موضع ضعف و
مشکل برخوردار است.
ذخیره سازی گاز طبیعی در کشور ایران صرف نظر از
موقعیت جغرافیایی و مخازن و منابع مستعد امر ذخیره سازی در مسیر توسعه نیز از
فرآیندها و چالش هایی که به تفصیل به آنها پرداخته شد مستثنی نیست و به نظر می رسد
در حال گذار از مرحله رشد مقدماتی باشد. برخی از چالش هایی که در کشور چین باعث کم
رنگ شدن نقش صنعت ذخیره سازی به وقوع پیوسته است نیز ممکن است در کشور ایران مانع
از رشد فزاینده این صنعت شود. پس لازم است با تدبیر و مدیریت جامع بر مسائل و
استفاده از تجربیات دیگران راه را بر آنچه
نامطلوب است ببندیم و با ایجاد فرصت های جذاب سرمایه گذاری به منظور توسعه و
شناسایی و اختصاص مخازن مستعد این امر در
پی اعتلای جایگاه رفیع این صنعت باشیم.