محمد اکبری/ روزنامهنگار بود و قلم تندی علیه خاندان پهلوی و انگلیس داشت، از اقدامات برجسته "صاحب ایده ملی کردن نفت" بستن سفارت انگلیس و اخراج سفیر آن از کشور بود، وزیر امور خارجه کابینه مصدق از دو حادثه جان سالم بدر برد اما در نهایت در دادگاه نظامی به جرم اقدام علیه سلطنت محکوم و مهر ماه سال ۱۳۳۳ تیرباران شد.
سیدحسین فاطمی هدایتی سال ۱۲۹۶ در خانوادهای روحانی در شهرنایین بدنیا آمد. پدرش سید
علی معروف به سیفالعلما و مادرش سید طوبی هر دو از سادات طباطبایی بودند. تحصیلات
ابتداییاش را در این شهر گذراند و سپس به اصفهان جایی که برادرش سیف پور فاطمی
روزنامه باختر امروز را منتشر میکرد رفت. از همان زمان عاشق کار روزنامهنگاری شد
و در سال ۱۳۱۶ که برای ادامه تحصیل به تهران آمد با نشریه ستاره همکاری کرد. اولین
مقالهای که باعث شد برای حسین فاطمی مشکل ایجاد کند، مقالهای با نام «ای
کبوترها» بود.
فاطمی
و باختر امروز
مدت
زیادی از حضور فاطمی جوان در تهران نمیگذشت که برادرش برای تصدی پستی در شهرداری
شیراز از کار روزنامهنگاری کنار کشید و باختر امروز را به حسین واگذاشت. حسین
ابتدا به اصفهان رفت و مدتی در آنجا باختر امروز را اداره کرد اما به جرم مقالهای که علیه مجلس نوشته و آنها را
عروسک خیمه شب بازی خطاب کرده بود، مدتی زندانی شد. با تلاشهای بسیار روزنامه را
به تهران منتقل کرد و شخصا اداره آن را بر عهده گرفت. درآنجا هم به انحاء مختلف به
نقد و حمله به پهلوی میپرداخت که همین عوامل باعث زندانی شدن
او شد. ضدیت با رضا خان در مقالات و نوشته های فاطمی بسیار بود. از نظر او رضا شاه
مرد بی فرهنگی بود که تمامی مظاهر ارتجاعی قرون میانه اعم از شکنجه و دستبند قپانی
و مرگ و ترور مخالفان را احیا کرده بود.
فاطمی
تا شهریورماه ۱۳۲۰ در زندان بود و پس از برکناری رضا شاه توسط متفقین از زندان
آزاد شد. اما باز هم به نقد اصحاب قدرت پرداخت.
در این دوران با افرادی چون صادق هدایت، دکتر مظفر بقایی و جهانگیر تفضلی آشنا شد.
او پس از برکناری رضاشاه خواستار رسیدگی به جرائم نزدیکان او شد و حتی به کسی، چون محمدعلی فروغی که در افکار عمومی به عنوان یک
انگلوفیل شناخته میشد حمله کرد و این نقدهای بی محابا نسبت به سیاستمدار لیبرال
باعث توقیف روزنامه باختر امروز و بازداشت شخص فاطمی شد.
سناریوی
دوستی پهلوی با فاطمی
پس
از آن محمد رضا پهلوی ابتدا از در دوستی با فاطمی وارد گفتگو شد و خطاب به او
نوشت: شما چرا تا به این حد با پدرم که جز خدمت به ایران کاری نکرد و سرانجام هم
از وطن آواره شده و در غربت درگذشت، در روزنامه خود، به بدی یاد میکنید؟ پاسخ
فاطمی، اما شباهتی به لحن ملتمسانه محمدرضا شاه نداشت؛ او در پاسخ دیکتاتور جوان
نوشت: پدر شما ۲۰ سال دیکتاتوری کرد، ظلمی
که او کرد و ستمی که اطرافیانش روا داشتند بسیار وحشتناک است و امکان ندارد که
بتوان فرض کرد که او از این ماجرا آگاه نبوده است. بنابراین او در رژیم مملو از
ظلم و فساد خود، آگاهانه مقصر است. از سوی دیگر پدر شما از همان سالهای اول به
جمع آوری مال و ضبط اموال و مستقلات مردم به نام خود اقدام کرد. آیا این رفتار
چنین کسی، مستحق این نیست که از او به بدی یاد شود؟
مقالههای
صریح فاطمی و بازداشتهای پیاپی او باعث تیره شدن رابطه او با خانوادهاش شد؛ به نحوی
که برادران بزرگترش او را از ارث پدر محروم کردند. اما در نهایت با حمایت دوستان و
چهرههای اثرگذاری همچون محمد مسعود و پادرمیانی احمد ملکی نزد برادرش برای ادامه
تحصیل به پاریس رفت و در سال ۱۳۲۷ با عبور از مشکلات مالی فراوان موفق به اخذ مدرک
دکتری حقوق شده و در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگشت.
دیدار
فاطمی با اشرف
فاطمی
پس از بازگشت خانهای واقع در پیچ شمیران اجاره کرد و خانهاش پاتوق اهالی قلم شد
و همچنین امتیاز روزنامه باختر امروز را گرفت و از سال ۱۳۲۸ دوباره مشغول کار
روزنامه نگاری شد. در همین ایام اشرف پهلوی با فاطمی دیدار کرد و از او خواست
مانند کسانی چون احمد دهقان و منوچهر اقبال به حلقه یاران و وفاداران او دربیاید و
در عوض از امکانات و حمایت بی دریغ دربار برخوردار شود. فاطمی، اما این پیشنهاد را
رد کرد.
قلم
صریح فاطمی باعث شد روزنامه باختر امروز بعد از چند شماره توسط شهربانی توقیف شود.
با تشکیل جبهه ملی دکتر
فاطمی به عنوان
سرپرست کمیسیون تبلیغات آن انتخاب شده و «روزنامه باختر امروز» تبدیل به روزنامه رسمی
جبهه ملی تبدیل شد.
فاطمی
در نخستین شماره روزنامه باختر امروز پس از انتشار مجدد سرمقالهای جانانه نوشته و
خبر از تشکیل جبهه ملی داد. فاطمی در این سرمقاله چنین نوشت: دکتر مصدق پیشوای
بزرگ ملت ایران که نیم قرن تمام در راه منافع مردم محروم این مملکت مبارزه کرده
است اکنون بیش از پیش خود را در اختیار ملت گذاشته و با قبول پیشوایی جبهه ملی
خواهد توانست به این مشروطیت مرده بی روح جان تازهای ببخشد.
کوششهای
فاطمی و هم قطارانش باعث شد که هشت نفر از اعضای جبهه ملی به مجلس چهاردهم راه
پیدا کنند و دکتر مصدق نماینده اول تهران شود.
دکتر
مصدق و یارانش با اقلیتی هشت نفره مجلس را تسخیر کردند. جبهه ملی هدف خود در مجلس
را اصلاح قانون انتخابات و حکومت نظامی، بازگشایی فضای آزاد برای مطبوعات و مبارزه
برای ملی کردن صنعت نفت اعلام کرد و فاطمی با سرمقالههای کوبنده و شورافکنش با
تمام قوا وارد کارزار مبارزه با استبداد شد.
در
این دوران حاج علی رزم آرا با پیگیریهای سفارت آمریکا به نخست وزیری رسید. پس از
نخست وزیری او اغلب نمایندگان و درباریان
که از عتاب سفارت آمریکا و بریتانیا هراس داشتند سکوت کردند، اما جبهه ملی و باختر
امروز مبارزه با نخست وزیر دست نشانده را آغاز کرد. رزم آرا پس از اینکه از به دست
آوردن حمایت فاطمی و جبهه ملی ناامید شد وارد جنگ علنی با جبهه ملی شد و روزنامه
باختر امروز را توقیف کرد. از طرف دیگر تلاشها و مبارزات جبهه ملی باعث شد دکتر
مصدق به ریاست کمیسیون نفت برسد و لایحه الحاقی کنار گذاشته شود.
پیشنهاد
ملی شدن نفت
فاطمی
به مصدق پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را داد و مصدق آن را به جریان انداخت. ابراهیم
یزدی نیز ضمن تایید این مطلب می گوید: «انديشهي ملي كردن صنعت نفت در پاسخ به
رفتار شركت نفت انگليس در ايران شكل گرفت. به دنبال مبارزههاي مردم و رهبري مصدق،
دو نظريه در مقابل شركت نفت شكل گرفت؛ يك نظريه لغو قرارداد نفت جنوب و نظريهي
ديگر ملي كردن صنعت نفت را مطرح شد كه لغو قرارداد به دليل پيامدهاي حقوقي آن
تاييد نشد و ملي شدن صنعت نفت كه اصلي پذيرفته شده در مناسبات جهاني است، مورد
تاييد مردم قرار گرفت». نمایندگان تحت تاثیر جبهه ملی به طرح مورد نظر رای مثبت
دادند اما از طرفی هم ترس از خشم رزم آرا داشتند. در همین اثنا بود که رزم آرا
توسط فداییان اسلام ترور شد و به قتل رسید و دیگر مانع بزرگی بر سر طرح ملی کردن
صنعت نفت در دولت وجود نداشت. مجلس سنا نیز پس از دوازده روز طرح ملی شدن صنعت نفت
را تصویب کرد.
با
نخست وزیری حسین علا و اعلام ناتوانی او از حل مشکلات، نوبت به نخست وزیری به دکتر مصدق رسید. با تشکیل کابینه
دکتر مصدق، فاطمی را به عنوان معاون پارلمانی خود برگزید.
در
این دوران فاطمی هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و به نوشتن سرمقالههای تند خود در
باختر امروز ادامه میداد. با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، دولت بریتانیا و
پروپاگاندای داخلیاش نیز ضد فاطمی شدند و فعالیتهای خود علیه او را آغاز کردند.
وزیری
که سفارت انگلستان را بست
در
آن دوره فاطمی از ترور جان سالم به در برد. او برای مداوا به اصرار دکتر مصدق به
آلمان رفت و پس از بازگشت آشکارا از نیروی جسمانیاش کاسته شده بود به طوری که با
عصا راه میرفت.
با
بالاگرفتن تنشهای دولت ملی ایران و دولت استعماری بریتانیا، حسین نواب از سمت
وزارت خارجه استعفا کرد و دکتر فاطمی به جای او نشست. فاطمی به روابط بریتانیا و
ایران پایان داد و دیپلماتهای بریتانیایی را از ایران اخراج کرد.
در کودتای ۲۸ مرداد که با کمک طرفداران دول آمریکا و بریتانیا و شاه انجام شده
اراذل و اوباش در روز کودتا دفتر روزنامه
باختر امروز را تخریب
کردند آنها فاطمی را در راه رفتن به ساختمان وزارت خارجه به دام انداختند و با ضربات
متعدد چاقو مجروحش کردند که با دخالت هوادارانش از مهلکه گریخت و پیکر نیمه جانش
را به منزل دوستانش رساند.
فاطمی
پس از بهبود نسبی تغییر چهره داد و به زندگی مخفیانه در خانه دوستانش روی آورد اما
در نهایت دستگیر شد. خبر دستگیری او را به محمد رضا شاه پهلوی میدهد واشرف پهلوی
که کینهای دیرینه از فاطمی داشت بلافاصله به تیمور بختیار فرمان داد او را بکشد. شعبان
بی مخ و اراذل و اوباش تحت فرمانش هم که مامور
شده بودند پیش از دادرسی به فاطمی حمله کنند ضربات چاقویی به او زدند. اما در
نهایت خواهر دکتر فاطمی خود را سپر بلای برادر کرد و ۱۱ ضربه چاقو خورد و پیکر
نیمه جان فاطمی را به بهداری زندان بردند.
سرانجام
در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ درحالی که با تن بیمار فریاد زنده با ایران زنده باد مصدق
سر میداد تیرباران شد. پیکر او در قبرستان ابن بابویه شهرری در کنار کشتگان قیام
۳۰ تیر به خاک سپرده شد. برادر فاطمی میگوید: «حسین را وقتی برای اعدام بردند که
بسیار ناخوش احوال و بیمار بود. او را برای اجرای حکم با برانکارد و در حال تب
بردند و نصیری و بختیار با شلیک سه گلوله او را از بین بردند.» پریوش سطوتی، همسر
فاطمی میگوید: «فاطمی را در ساختمان زرهی ارتش تیرباران کرده بودند و سلطنت فاطمی
خواهر دکتر با جسارت تمام توانسته بود جنازه فاطمی را پس بگیرد. در روزی هم که
دکتر فاطمی را در ابن بابویه به خاک میسپردند، او سخنرانی غرایی کرد و رژیم پهلوی
را زیر سؤال برد، نظامیانی هم که در آنجا بودند گریه میکردند.
فاطمی
و اینگونه افراد
حالا
ماجرای «اینگونه افراد» چه بود؟ وقتی کودتا شد کودتاچیان به این نتیجه رسیدند که
اعدام مصدق به صلاح نیست ولی فاطمی را میتوان و باید تیرباران کرد تا وضعیت آرام
شود. همین ایده را دبیر سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا مکتوب کرد و فاطمی را
«اینگونه» افراد نامید؛ "اعدام بیرحمانه... ممکن است در مورد مصدق عاقلانه
نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راه حل باشد. تا زمانی که اینگونه
افراد زنده هستند و در ایران به سر میبرند، همیشه خطر ضد کودتا وجود دارد، شدت
عمل ضروری است".
شاید
به جرات بتوان گفت حسین فاطمی چهره تابناک دموکراسی خواهی تاریخ معاصر ایران است.
حتی استاد و بزرگش، دکتر محمد مصدق نیز به اندازه او در خواست دموکراسی رادیکال
نبود. مصدق خود میگفت "من مشروطه خواهم در حالی که فاطمی جمهوریخواه است".
مرحوم
مصدق بعد از شهادت فاطمی چنین گفت: اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که
اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی
است.