سوختن سالانه ۵ میلیارد دلار در آتش کمتدبیری مجلس و شهرداری
این اوج بیتدبیری زمانی بیشتر آشکار میشود و دل هر وطن پرست اندیشمندی را بدرد میآورد که بیتوجهی به توسعه حملونقل عمومی با وجود توزیع دهها میلیون لیتر بنزین و گازوئیل یارانه ای واقع گردیده است. یعنی دولتها و شهرداران کم تدبیر حاضر به سوزاندن سالانه ده میلیارد دلار بنزین و گازوئیل در شهرهای بزرگ بوده اند اما حاضر نشدند پنج میلیارد دلار صرف تامین اتوبوسها و واگنهای مورد نیاز مترو نمایند. این روند غمبار نشان از اوج از همگسیختگی در تصمیمات کلان اقتصادی و توسعه شهری است. در شهرهای بزرگ جهان که بنزین و گازوئیل به قیمت جهانی عرضه و حتی روی آنها مالیات گرفته میشود، دولتها و شهرداری ها تلاش نمودند حملونقل عمومی را توسعه دهند اما در ایران که قیمت بنزین و گازوئیل به شدت یارانهای است در تامین اتوبوس و واگنهای مورد نیاز کلان شهرها اهمال شدید و غیر قابل بخششی واقع شده است.
سالانه حدود ۱۵ میلیارد لیتر بنزین به ارزش بین ۸ تا ده میلیارد دلار در حمل و نقل درون شهری جمعا به قیمت معادل۵۰۰ میلیون دلار توزیع و به عنوان سوخت خودروها در شهرها سوزانده میشود در نتیجه حدود ۷.۵ تا ۹.۵ میلیارد دلار از منابع ملی بدون ثمر و ارزش افزوده و بدون اینکه در زیرساختها سرمایهگذاری و به سرمایه بین نسلی تبدیل شود سوزانده شده و دود و ترافیک و تصادفات خرد و کلان آن هزاران کشته و بیماریهای سخت را روی تخت بیمارستانها رهسپار نمود و دهها هزار نفر در تصادفات شهری زخمی شده و خسارتهای جسمی و روحی سنگینی به سانحه دیدگان وارد گردید در حالی که اگر فقط ۵ میلیارد دلار به خرید اتوبوسهای مدرن و به روز برقی یا کم مصرف اختصاص می یافت و واگنهای مورد نیاز مترو خریداری می گردید سالانه حداقل نیمی از این هزینهها و خسارتهای دردناک ذکر شده کاسته میشد.
اتوبوس فرسوده
اگر دولتها و شهرداران و مجالس گذشته کمی تدبیر بخرج میدادند و این از هم گسیختگی در تصمیمگیری وجود نداشت و در نتیجه ده هزار اتوبوس و ۲۵۰۰ واگن مورد نیاز شبکه مترو کشور خریداری می گردید کل هزینه آن حداکثر ۵ میلیارد دلار میشد، یعنی حدود نصف یارانه بنزین و گازوئیلی که در شهرها سوزانده میشود با ۵ میلیارد دلاری که صرف خرید اتوبوسهای مدرن و واگنهای مترو میشد، برای ۲۰هزار نفر اشتغال ایجاد میشد و از سوزانده شده سالانه ۵ میلیارد دلار بنزین و گازوئیل جلوگیری میگردید و ده ها هزار میلیارد تومان درآمد به دنبال داشت و بستر را برای واقعیتر کردن قیمت بنزین فراهم مینمود. حال که بخشی از ابعاد این بیتوجهی و عدم انسجام در تصمیمگیریهای شهری آشکار گردید، انتظار است به این کمخردی و کم توجهی به مصالح ملی پایان داده شود و به سرعت بسترهای لازم برای تامین مالی خرید کل اتوبوسهای برقی و واگنهای مترو و اتوبوسهای کممصرف فراهم گردد وحداکثر در طول دو سال آینده، تعداد ده هزار اتوبوس و ۲۵۰۰ واگن مورد نیاز شبکه مترو کشور از هر طریق ممکن تامین شود و بدین ترتیب سهم حملونقل عمومی در شهرهای بزرگ به 70 درصد برسد. سرفاصله اتوبوسها در ایستگاهها میبایست به 60 تا 90 ثانیه برسد (همانند استامبول) و سرفاصله واگنهای مترو میبایست به سه دقیقه تقلیل یابد.
مترو
صرف 15 میلیارد دلار در توسعه خطوط مترو و در مقابل عدم تامین واگنهای مورد نیاز این سرمایهگذاری کلان با چه منطقی سازگار است. خطوط مترو بدون واگن شبیه بدن بدون روح است. کل هزینه تامین واگنهای مورد نیاز حدود یک میلیارد دلار است اما سالهاست که 15 میلیارد دلار سرمایهگذاری معطل تامین واگن است و بهرهوری مترو نسبت به طول خطوط و در مقایسه با خطوط مترو در برخی کشورها، حدود 15 تا 20 درصد است یعنی حدود 80 درصد از سرمایهگذاری مورد استفاده قرار نمیگیرد، چرا نخبگان و دانشجویان و اساتید و انواع مراکز پژوهشی با آن بودجههای کلان و رسانهها در اینگونه مسائل ملی عمیق نمیشوند؟!