بانک مرکزی برخلاف جریان تولید و توسعه حرکت میکند؛
ناترازیها با پیشفروش سکه و شمش «تراز» میشود؟!

مردمی که پولشان را سکه و شمش می کنند، سکه را در تولید میبرند یا در صندوق بانک یا خانهشان؟! آیا طرحهای فشارافزایی پارس جنوبی که اجرای آن برای غلبه بر ناترازیها و افزایش تولید گاز از نان شب هم واجبتر است، با سکه و شمشفروشی و ارز فروشی به مردم رونق میگیرد؟ با چه سرمایهگذاری مردمی میخواهیم میادین نفتی محتاج افزایش تولید و توسعه را عملیاتی کنیم؟
ناگفته پیداست که با این رویکرد ضدتولید، بانک مرکزی برخلاف شعار سال عمل میکند. در حالی که سال 1404 به نام سال «سرمایهگذاری برای تولید» نامگذاری گردیده و سران قوا بر عزم جزم خویش برای عملیاتی کردن این شعار و سرازیر کردن سرمایه های خرد و کلان به اقتصاد وتولید سخن گفته اند، اما در اقدامی کاملا مغایر با این سیاست درست و اشتغالزا، بانک مرکزی همچنان به فکر پیش فروش سکه به مردم و «راکد» کردن سرمایه های مردم است!! قطعا با این سیاست های متناقض، نه ناترازی ها «تراز» می شود ونه جهش تولید رونق میگیرد.
از سوی دیگر، دولت چهاردهم گویا فراموش کرده وزیر اقتصاد هم ندارد و یادش رفته عبدالناصر همتی، سال گذشته استیضاح شده و ترک وزارت کرده است. با گذشت بیش از یک ماه از برکناری وزیر اقتصاد و در حالیکه سال جدید با شعار «سرمایهگذاری برای تولید» آغاز شده، یکی از مهمترین وزارتخانههای اقتصادی دولت همچنان با سرپرست اداره میشود. شوربختانه وزارت اقتصاد و دارایی در حالی همچنان بدون وزیر و متولی مقتدر فعالیت میکند که بازار طلا و ارز با داغ شدن رقابتهای غیرمولد، سرمایهها را بهسمت خود کشانده است. این در حالی است که دو دهه است که رهبر انقلاب بر ضرورت بهبود معیشت و اصلاح ساختار اقتصادی تاکید میکنند، حتی در شعارهای سال بر رونق تولید، جهش تولید و بهبود معیشت مردم اصرار می ورزند اما متاسفانه دولتها عملاً مسیر دیگری را رفتهاند و یا سیاست درستی اتخاذ نکردهاند یا از مدیریت کارآمد اقتصادی خبری نبوده است. حالا هم که موضوع «سرمایهگذاری برای تولید» بهعنوان شعار سال جدید مطرح شده، همچنان شاهد بیعملی و به نوعی بلاتکلیفی از سوی دولت هستیم. نکته تاسف بار دولت چهاردهم، عملکرد عجیب بانک مرکزی در هدایت سرمایهها به بازارهای غیر مولد است. بانک مرکزی با رفتارهای غیرقابل توجیه خویش عملاً جای بورس که بازاری مولد است را گرفته به گونهای که اینک بانک مرکزی طلا میخرد، طلا میفروشد و مرکز تجارت طلا و ارز راهاندازی کرده است.
در این شرایط، سوال اصلی این است که پس نقش بورس کالا چیست؟ این رویه نه تنها حمایتی از تولید نیست، بلکه دقیقاً در خلاف جهت آن است. نتیجهاش هم مشخص است و سرمایهها بهجای تولید، بهسمت خرید طلا و ارز سوق و حرکت به سمت رکود خواهد بود. این روند ناصواب سبب شده تا سوددهی در تولید به زیر ۱۰ درصد برسد، در حالیکه بازار طلا در چند ماه، سودهای چند ده درصدی داشته است. بنابراین، نتیجه چنین مسیر اشتباهی، تشویق فعالیتهای غیرمولد و تضعیف بخش تولید در کشور بوده است. سوال منطقی این است که توجیه بانک مرکزی برای پیشفروش سکه و طلا در ماههای اخیر چیست و چرا سیاستهای بانک مرکزی به سمت و سوی رونق تولید حرکت نکرده است. چرا با اتخاذ سیاستهای اشتباه، اعتماد به بازارهای مولد از بین رفته است؟ بدیهی است، برای مدیریت نرخ ارز، کنترل تورم و تحقق رشد اقتصادی در برنامه هفتم توسعه، نیاز به برنامه روشن و مؤثر داریم. آیا با بی وزیر ماندن وزارت اقتصاد، رشد اقتصادی محقق میشود؟ بیگمان بایستی سیاستهای بانک مرکزی به فوریت با رویکرد حمایت از تولید تبیین و تهیه شود وگرنه شعار امسال هم با بیعملی دولت، روی زمین میماند.