تحلیل صفحه 75 الی 78 کتاب سال صنعت پتروشیمی؛
عوامل کاهش تولید مجتمعهای پتروشیمی
۲- در میانه صفحه با یک پای چارت نشان میدهد که 9 درصد از کاهش تولید به دلیل بالا بودن موجودی است که میتوان آن را به عوامل مرتبط با فقدان برنامهریزی مطلوب برای فروش محصولات یا عوامل تحمیلی و خارج از اراده صنعت پتروشیمی نظیر تحریمها مرتبط دانست. 9.8 درصد از کاهش تولید سال 1398 صنعت پتروشیمی مربوط به اشکالات فرایندی، 26.2 درصد مربوط به اشکالات تعمیراتی و 46 درصد مربوط به کمبود خوراک بوده است. یعنی بیش از ۹۰ درصد از ۱۲ میلیون تن ظرفیت بدون استفاده صنعت پتروشیمی به این چهار عامل بستگی دارد. قسمت پایین همین صفحه درصدها را به تفکیک در سه منطقه عسلویه، ماهشهر و مناطق شمال به تفکیک بیان نموده است که به نظرم خیلی مهم نیست. آنچه که بسیار مهم است تحلیل کلان عوامل کاهش تولید است که به ترتیب صورت میپذیرد:
الف) کمبود خوراک: میتوان در جزء جزءِ کمبود خوراک ریز شد اما در گزارش دیگری که به طور کامل فقط به عوامل کاهش تولید در صنعت پتروشیمی پرداختیم آن را آوردهایم و هماکنون به عنوان بخشی از کتاب اقتصاد مقاومتی در صنعت پتروشیمی قابل استفاده است. صنعت پتروشیمی کشور خوراک خود را از وزارت نفت و شرکت ملی نفت و گاز و پالایش ایران تامین میکند. در حالی که آنها ترجیح میدهند محصولات خود را مستقیم به قیمت ارزی صادر نمایند تا اینکه بخواهند آنها را به صورت خوراک به صنعت پتروشیمی کشور تحویل دهند. یکی از عمدهترین دلایلی که در جاهای مختلف در سالهای اخیر پیشنهاد تشکیل وزارت پتروشیمی، تشکیل وزارت انرژی، تشکیل سازمان پتروشیمی ایران، سازمان پتروپالایش ایران و پیشنهادهایی نظیر این شده است دقیقاً به همین موضوع برمیگردد تا طبق قانونی که بعدا به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد، واحدهای بالادست صنعت نفت ایران تا زمانی که صنعت پتروشیمی، پتروپالایش و پالایشگاهی کشور نیاز به تولیدات بالادست صنعت نفت و گاز داشته باشند این شرکتها اجازه صادرات آنها را نداشته باشند.
نکته دوم اینکه بخشی از این کمبود خوراک ناشی از ناهماهنگی های عملیاتی این شرکت ها است. به عنوان مثال در حالی که تعمیرات اساسی یا اورهال فازهای گازی در زمانی کمتر از نصف میزان کنونی قابل انجام است، این پالایشگاهها در اوج فصلهای نیاز پتروشیمی به محصولات آنها به عنوان خوراک، اقدام به اورهالهای بسیار طولانی مینماید.
نکته سوم در این خصوص در ارتباط با خوراکهای بین مجتمعی تعریف می شود. به عنوان مثال پتروشیمی بوعلی محصولی را که به عنوان خوراک بین مجتمعی به پتروشیمی تندگویان میدهد همزمان امکان صادرات آن را هم دارد و به شدت ترجیح میدهد که آن را صادر نماید تا برایش ارزآوری داشته باشد. این جمله معروف را در صنعت پتروشیمی شنیدهاید میگویند: در آتشسوزی پتروشیمی بوعلی سینا شرکت پتروشیمی تندگویان سوخت و ذغال شد. حقیقتا ماجرا از این قرار بود و بر همین منوال هم تا امروز ادامه یافته است. موضوع دیگر در مورد میل به صادرات شرکتهای پتروشیمی، قصه معافیت از مالیات محصولات صادراتی و اعمال مالیات سنگین بر خوراکهای بین مجتمعی در منطقه ماهشهر است که اخیراً آرام آرام به یک موضوع بسیار جدی در صنعت پتروشیمی تبدیل شده است. یکی از راههای بسیار مطلوب برای تأمین خوراک پایدار صنعت پتروشیمی، پیش روی این صنعت در بالادست خود است که خوشبختانه اقدامات بسیار موثری از جمله ساخت پالایشگاه بیدبلند است که توسط هلدینگ خلیجفارس و دیگر شرکا به مرحله پیش راهاندازی و راهاندازی رسیده است. در اصطلاح صنعت بازاریابی به این کار توسعه زنجیره تامین گفته میشود که در نتیجه آن امنیت خاطر فراوانی برای صنعت پتروشیمی کشور از منظر تامین خوراک آفریده می شود.
ب) بالا بودن موجودی: با این که تنها 9 درصد است عوامل کاهش تولید را به خود اختصاص داده است اما ارتباط تنگاتنگی با مغز افزار و نرم افزار امور بازرگانی در صنعت پتروشیمی دارد و به نوعی ناشی از برنامهریزی نامطلوب درون مجتمعی یا حتی درون صنعتی همراه با عوامل خارج از اراده عمومی نظیر تحریمها دارد. فصل مشترک در مورد کاهش تولید ناشی از کمبود خوراک و بالا بودن موجودی این است که در منطقه ماهشهر هم با ۶۰ درصد کمبود خوراک مواجه هستیم و هم با ۶۰ درصد بالا بودن موجودی طرف میباشیم. برابر بودن این دو درصد معنای بسیار روشنی را به ذهن متبادر میکند. یعنی فقدان عنصر برنامهریزی را به رخ میکشد و گرنه در شرایط عادی انتظار داریم فقط ۶۰ درصد عوامل مربوط به کاهش تولید در یک ناحیه به سبب کمبود خوراک است در آن منطقه، بالا بودن موجودی حداکثر ۲۰ درصد از موضوع را به خود اختصاص دهد.
ج) اشکالات تعمیراتی: عمدتاً ناشی از کمبود قطعات یدکی ناشی می شود که به نوبه خود از دو منبع سرچشمه میگیرد نخست این که نمیتوانیم قطعات را به موقع خریداری و به کشور وارد کنیم. دوم این که در برنامهریزی درون مجتمع ای دچار مشکل هستیم و در زمان مناسب قطعه را تهیه و نگهداری نمیکنیم. موضوع سوم هم به این برمیگردد که گاهی در مناسبات بین مجتمعی دچار مشکل می شویم. به این معنا که یک مجتمع یک قطعه عظیم مثلا روتور یک کمپرسور را با کاربرد کاملاً مشابه در مجتمع دیگری در اختیار دارد و ترجیح میدهد که آن را به دلایل اقتصادی اجتماعی و یا حتی مناسبات فردی دو مدیر مجتمع، از قرض دادن چند ماهه آن قطعه تا زمان ورود قطعه خریداری شده دیگر مجتمع خودداری نماید.
د) اشکالات فرایندی: ۱۴ درصد از عوامل کاهش تولید را به خود اختصاص میدهند که به نوبه خود به چند دسته تقسیم می گردند نخست برخی اشکالات طراحی در فرآیندها است که نیاز به ریوَمپ و اصلاح کلی فرآیند از سوی صاحب لایسنس و طراح دارد. گاهی موضوع در حد مسائلی است که با "آرتیاس" در درون شرکتهای پتروشیمی قابل حل است و زمانی نیز آن را ناشی از اشکالات کنترلی توسط مهندسین فرایند و بازرسان فنی میدانیم. نکته جالب توجه دیگر در پای چارتهای صفحه ۷۱ کتاب سال پتروشیمی این است که شرکتهای مناطق شمال در زمینه کمبود خوراک و اشکالهای تعمیراتی تنها ۱۰ درصد و در مورد بالا بودن موجودی و اشکالات فرآیندی صفر درصد، در عوامل کاهش تولید صنعت پتروشیمی ایران نقش دارند. اینجاست که به عنوان یک کارشناس منابع انسانی میتوانم رد پای نقش نیروی انسانی حرفهایتر و متخصصتر در مناطق شمال را گوشزد نمایم. موضوعی که در امور تولید کمتر مورد مداقه و مَطمعِ نظر مدیران ارشد قرار میگیرد. روی این موضوع بسیار میتوان بحث و تبادل نظر مینمود. اما با توجه به بحث فنی عوامل کاهش تولید از آن صرف نظر میشود.
در حاشیه صفحه 75 کتاب سال پتروشیمی ایران آمده است: «بررسی عملکرد مجتمعهای پتروشیمی به تفکیک مناطق نشان میدهد بالاترین عملکرد متعلق به مجتمعهایی است که در هاب عسلویه مستقر هستند. از 28.6 میلیون تن ظرفیت اسمی، تولیدی معادل 25.6 میلیون تن محقق شده است و حاکی از تحقق 89 درصدی ظرفیت اسمی است. پایینترین عملکرد نیز متعلق به مجتمعهای مستقر در هاب ماهشهر با عملکرد 71 درصدی است. این منطقه در کلیه عوامل کاهش تولید از جمله عدم تامین کافی خوراک و همچنین قدیمی بودن مجتمعها و اشکالات فرآیندی سهم بالاتری دارد. واحدهای مستقر در سایر مناطق دارای عملکرد 87 درصدی هستند و از 13.5 میلیون تن ظرفیت اسمی نصب شده، 11.7 میلیون تن از آن محقق شده است».
حقیقتا 89 درصد تحقق ظرفیت تولید اسمی در هاب عسلویه مُبیِّن نقش نیروی انسانی متخصصتر و حرفهایتر در شرکتهای منطقه عسلویه است. بدترین وضعیت را در منطقه ماهشهر داریم قطعاً به لحاظ فنی مستهلک بودن شرکتهای پتروشیمی در منطقه ماهشهر و دسترسی نامطلوب تر آنها به خوراکهای موجود در عسلویه و فازهای پارس جنوبی از جمله عوامل اساسی این وضعیت است. اما یک موضوع جدی اما فراموش شده، که یقینا تاثیر بسزایی در کاهش تولید در مجتمعهای هاب منطقه ماهشهر دارد وضعیت اجتماعی و راهبردی ادارهی اجرایی، سیاسی و حتی مناسبات اجتماعی شهروندی مردم در منطقهی بسیار پر حاشیه ماهشهر و شهرهای اقماری اطراف آن دارد که به موضوع مسئولین اجرایی نظیر فرمانداریها و نمایندگان مجلس این منطقه هم ریزش میکند و تلخیهای فراوانی را برای صنعت پتروشیمی به ارمغان میآورد. یک مطالعه میدانی عمیق پیرامون وضعیت صنعتی شهر آبادان در یکصد سال گذشته و همچنین ماهشهر در ۵۰ سال گذشته، به وضوح این تمایزات و ملاحظات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی رهنمون خواهد شد. در مورد منطقه عسلویه با توجه به نو بودن واحدهای صنعتی و این که هنوز وارد مرحله مستهلک شدن قرار نگرفته اند. از طرفی هم کمبود خوراک و بالا بودن موجودی در آنها کمتر از ۴۰ درصد می باشد عمدتا دنبال عوامل تعمیراتی و فرایندی بود که ریشه در عوامل انسانی و میزان تجربه و مناسبات انسانی در بین کارکنان این مجتمعها دارد. نتایج چندین پروژه که شخصا آنها را در این منطقه راهبری نمودهام، بر توجه هر چه بیش از پیش به مسائل رفاهی، معیشتی، آموزشی و اجتماعی کارکنان مستقر در شرکتهای پتروشیمی منطقه عسلویه به ویژه کارکنان نیروهای پیمانکاری آنها تاکید دارد. در حاشیه صفحه 77 کتاب سال پتروشیمی ایران آمده است: « کمبود خوراک مهمترین عامل کاهش تولید مجتمتعها است. در سال 1398 از ۱2.2 میلیون تن کاهش تولید ۵.6 میلیون تن به دلیل عدم تامین خوراک است از این میزان نیز 4 میلیون تن مرتبط با سه شرکت اصلی تابعه وزارت نفت میباشد. 1.6 میلیون تن از این مقدار نیز به دلیل کمبود خوراکهای بین مجتمعی و عدم تامین کافی خوراک از واحدهای بالادستی پتروشیمی به واحدهای میان دستی و پایین دستی است و در نهایت سه دهم میلیون تن از کاهش تولید به دلیل کمبود خوراک های وارداتی است.»
همانگونه که در بخش دیگری از همین تحلیل در چند صفحه قبل متذکر شدیم و در پایین صفحه 77 هم به صورت پای چارت آورده شده است، سهم کاهش تولید ناشی از کمبود خوراک دریافتی از واحدهای بالادست صنعت پتروشیمی ایران 55 درصد ناشی از شرکت ملی نفت شامل انجیال، میعانات گازی، گاز ترش و گاز غنی، 31 درصد ناشی از شرکت ملی گاز ایران شامل اتان، گاز طبیعی و گاز غنی و 14 درصد ناشی از شرکت پخش و پالایش شامل نفت سفید، نفتا و پلاتفرمیت است. اینجاست که ضرورت تشکیل سازمان پتروپالایش ایران بیش از هر چیز دیگری خود را نشان می دهد. موضوع خوراکهای بین مجتمعی نیز قصه تلخ دیگری است که در جای دیگری گذشت. قول معروف از ماست که بر ماست قصه دردناکی که گفتم پتروشیمی بوعلی آتش گرفت اما پتروشیمی تندگویان سوخت. با توجه به تشکیل هلدینگهای متعدد در صنعت پتروشیمی این موضوع تشدید هم شده است و چنانچه نوعی جایگاه راهبردی شرکت ملی صنایع پتروشیمی در این حوزه تقویت نگردد اوضاع از این وضع هم بدتر خواهد شد یعنی هم هلدینگها هم انجمن کارفرمایی و هم شرکت ملی صنایع پتروشیمی نیازمند به همکاری مستمر و همهجانبه برای مدیریت این موضوع خواهند داشت وگرنه ما اجازه انتقاد از شرکتهای سهگانه نفت گاز و پالایش را هم از دست خواهیم داد.