بیش از ۷ ماه از قرارداد فشارافزایی فازهای پارس جنوبی گذشت اما هنوز خبری از توسعه و فشارافزایی نیست؛
مهاجرت گازها، مهاجرت مغزها!

در هجدهم اسفندماه ۱۴۰۳، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در حضور مسعود پزشکیان رئیسجمهور و محسن پاکنژاد وزیر نفت، هفت قرارداد مهم برای اجرای طرحهای فشارافزایی در میدان پارس جنوبی را امضا کرد.
این پروژه ملی، شامل ساخت و نصب ۴۲۰ هزار تن تجهیزات و سازههای فراساحلی (معادل ٢ برابر ظرفیت فعلی) و همچنین احداث ۶۰۰ کیلومتر خط لوله زیردریایی است. اینک بیش از ۷ ماه از این قرارداد سپری شده اما هنوز خبری از توسعه و فشارافزایی نیست. شوربختانه پروژه فشارافزایی میدان گازی پارس جنوبی به دلایل متعددی از جمله چالشهای مالی، محدودیتهای فناوری و موانع اداری با تأخیر کلافه کننده و اعصاب خردکنی مواجه شده است.
مهمترین دلایل تاخیر در اجرای پروژه شامل مواردی چون؛ چالشهای مالی و سرمایهگذاری، کمبود شدید منابع مالی، مشکل در جذب سرمایهگذار خارجی به دلیل تحریمها و عدم تخصیص بهینه بودجه از صندوق توسعه ملی، عدم امکان خرید و نصب تجهیزات پیشرفته مانند کمپرسورها و توقف پروژه در مرحله مطالعه و برنامهریزی، محدودیتهای فنی و تکنولوژیکی، نیاز به فناوریهای پیشرفته برای فشارافزایی -که در اختیار شرکتهای بینالمللی است-و دسترسی ایران به آنها محدود است-، ناکامی در حفر چاههای آزمایشی موفق، طراحی و اجرای نادرست تأسیسات، افزایش ریسک شکست پروژه و کاهش بازدهی، مشکلات ساختاری و مدیریتی واگذاری پروژه به شرکتهای «خصولتی» بدون تجربه کافی، فقدان مجوز قانونی از «شورای اقتصاد» -که باعث بیثباتی و عدم شفافیت مالی شده است- با تاخیر مواجه شده است.
طرح فشارافزایی پارس جنوبی در اصل، شامل طراحی، تأمین و راهاندازی ایستگاههای کمپرسور قدرتمند در سکوهای دریایی و تأسیسات ساحلی است. هر فاز از این طرح به چندین دستگاه کمپرسور گازی با توانی نزدیک به ۳۰ تا ۵۰ مگاوات نیاز دارد. تأمین این تجهیزات، همراه با توربینها، خطوط انتقال برق فشار قوی، سیستمهای پیشرفته خنککننده و زیرساخت نرمافزاری کنترل و مانیتورینگ، از اجزای کلیدی این پروژه به شمار میرود.نصب و راهاندازی این حجم از تجهیزات در دریا، خود نیازمند برنامهریزی مهندسی بسیار دقیق، عملیات پیچیده لجستیک، استفاده از شناورهای پیشرفته و بهکارگیری نیروی کار متخصص و ماهر است. در صورت اجرای به موقع و کامل این پروژهها، امکان تثبیت ظرفیت تولید فعلی پارس جنوبی و حتی جبران بخشی از افتهای اخیر با کمک فناوریهای نوین وجود خواهد داشت.
این در حالی است که قطر با سرمایهگذاری کلان و برنامهریزی منسجم، پروژههای فشارافزایی خود را به سرعت پیش برده و خطر «مهاجرت گاز» از بخش ایرانی میدان به سمت بخش قطری به دلیل افت فشار و از دست دادن سهم ایران از این میدان مشترک بسیار افزایش یافته است.
در تحلیل دقیقتر چالشها و وضعیت کنونی میدان و ضرورت پروژه بایستی گفت: میدان پارس جنوبی که بیش از ۷۰ درصد از گاز مصرفی ایران را تأمین میکند، وارد نیمه دوم عمر خود شده و با افت فشار طبیعی مواجه است. کارشناسان هشدار میدهند که در صورت عدم اجرای فوری پروژه فشارافزایی، تولید گاز از این میدان میتواند سالانه ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش یابد . این امر به معنای خاموشیهای گسترده، اختلال در صنایع بزرگ و کمبود شدید انرژی در آیندهای نزدیک خواهد بود.
یک بعد حیاتی ماجرا، رقابت با قطر در این میدان مشترک است. قطر پروژههای عظیم فشارافزایی خود را سالها پیش آغاز کرده و در حال حاضر نیز در حال اجرای پروژههای توسعه جدید است. این کشور با عقد قراردادهای کلان با شرکای بینالمللی، نه تنها تولید خود را حفظ کرده، بلکه به یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز مایع (LNG) در جهان تبدیل شده است. تأخیر ایران در فشارافزایی، باعث میشود سهم بیشتری از ذخایر مشترک به دلیل قوانین فیزیکی مخزن، به سمت چاههای قطری «مهاجرت» کند و برای همیشه از دسترس ایران خارج شود. لازم به ذکر است که برخی مقامات، میزان اغراق در مورد افت فشار پارس جنوبی را مورد اشاره قرار داده و از پیشرفتهای مثبت در زمینه ساخت سکوهای فشارافزا خبر دادهاند اما با این حال، این دیدگاه در مقایسه با هشدارهای فراوان کارشناسان و مراکز تحقیقاتی مانند مرکز پژوهشهای مجلس، در اقلیت قرار دارد.
به طور خلاصه، پروژه فشارافزایی پارس جنوبی نه به دلیل یک یا دو مشکل ساده، بلکه به دلیل ترکیبی از مشکلات ساختاری عمیق در مدیریت، محدودیتهای مالی جدی ناشی از تحریمها و سیاستگذاری داخلی و فقدان دسترسی به فناوریهای روز با تأخیر جدی مواجه شده است. این تأخیر، علاوه بر تهدید امنیت انرژی داخلی، باعث از دست دادن فرصتهای تاریخی برای کسب درآمدهای کلان و تقویت جایگاه منطقهای ایران شده است. اینک و پس از «مهاجرت نخبگان» و متخصصان نفتی و «فرار مغزها» با هدف کسب درآمد و رفاه بیشتر، با چالشی خطیر به نام «مهاجرت گازها» مواجه ایم. آری! هر دو نگران کننده، خطرناک و حسرت آور است.