تعطیلیهای اجباری و سایه بحران انرژی

کارشناسان معتقدند؛ هر روز تعطیلی سراسری اجباری مبلغی در حدود ۷ هزار میلیارد تومان معادل ۱۰۰ میلیون دلار به اقتصاد کشور زیان وارد میکند و ادامه این روند، نسخه نابودی اقتصاد کشور به ویژه بخش خصوصی و صنایع کوچک خواهد بود. شوربختا که دچار وضعیت باخت-باخت در تامین انرژی برای همه بخشهای خانگی و صنعت شدهایم. البته بحران انرژی معطوف به دولت چهاردهم نیست و ناترازیهای انرژی محصول ناکارآمدی دولتها در دو دهه گذشته است. در حال حاضر، بیبرقی و بیگازی موجب گشته که صنایع کلیدی مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی تا ۳۰ درصد کاهش تولید داشته باشند که اثر مستقیم آن کاهش محسوس صادرات غیرنفتی، افت فاحش درآمدهای ارزی و فشار بر نرخ ارز خواهد بود. در بازار داخلی هم کمبودها به افزایش نرخ کالاها دامن خواهد زد.
بر طبق آمارها، در تابستان و زمستان سال گذشته، تولید فولاد ۲۵ درصد، تولید متانول ۲۰ درصد و تولید اوره ۱۵ درصد کاهش داشته است. این در حالی است که صادرات گاز نیز ۳۰ درصد افت داشته و ۲ میلیارد دلار از درآمد ارزی کشور کاسته است. تعطیلیها علاوه بر آسیب به صادرات، موجب افزایش هزینههای تولید، کاهش اشتغال، افت درآمد کارگران روزمزد و تعطیلی موقت صدها هزار بنگاه کوچک و متوسط شده است. علاوه بر ناترازی 20 هزار مگاواتی برق، 300 میلیون مترمکعبی گاز و قاچاق 25 تا 30 میلیون لیتری بنزین و گازوییل، با پدیده تاسفباری به نام اتلاف انرژی هم مواجهیم بهگونهای که تنها در شبکه انتقال برق با اتلاف انرژی حدود ۱۰ تا ۱۲ درصدی روبهرو هستیم و بخش قابلتوجهی از تجهیزات مانند ترانسفورماتورها و کابلها بهشدت فرسودهاند و این وضعیت منجر به افزایش خرابیها، افت ولتاژ، قطعیهای فنی و هزینههای تعمیرات شده است.
واقعا آیا این گرفتاریها زیبنده کشوری است که چهارمین ذخیره گاه نفت و دومین ذخیرهگاه گازی دنیاست. نداریها در حوزه انرژی موجب گشته که همه چشماندازهای توسعهای کشور در محاق ابهام فرو برود چه اینکه با این تعطیلیها و بیبرقی و بیگازی صنایع در طول هفته هیچ چشم انداز روشنی برای پیشرفت اقتصاد کشور متصور نخواهیم بود. نقل قولی از مهدی غضنفری، رییس صندوق توسعه ملی میآورم که اخیرا به نکات مهم و قابل تاملی اشاره کرده است. وی میگوید: «روی چاه نفت گرسنه میخوابیم چون از مغزمان استفاده نمیکنیم. هیچ جایی پول مفت وجود ندارد، نه در صندوقهای بازنشستگی نه در صندوق توسعه ملی و نه در بانکها، پنیر مفتی فقط در تله موش است!» این حکایت این روزهای مدیریت اقتصادی کشورمان است که همه ارکان کشور از بخش خانگی تا صنایع را درگیر بحران خویش کرده است.