معادله چندمجهولی تحریم نفت ایران

بنابراین در سطح بینالملل با یک معادله چندمجهولی مواجهیم. قبل از کرونا جهان در حوزه نفت به سمت همگرایی و اتحادیههای منطقهای میرفت اما کرونا تغییرات وسیعی در جهان ایجاد کرد به طوری که همگرایی بینالمللی دچار اختلال شد کمااینکه اکنون شاهد نتایج آن هستیم، در حال حاضر در همه نقاط دنیا منافع ملی حرف اول را میزند و دست یافتن به منابع ضروری معدنی و نفت و گاز مهم است، مثلا دولت آمریکا تحت فشار دولت پاناما از پروژه کمربند جاده ابریشم چین خارج شد و یا در گرینلند و کانادا فلزات با ارزش صنایع، نظامی، فضایی و الکترونیک و هوش مصنوعی مطرح است و یا در ایران جدای از نفت به منابع عظیم لیتیوم چشم دوختهاند و در این رابطه چین و آمریکا با هم در رقابتند.
چین ۷۰۰ میلیارد دلار در سال به آمریکا صادرات دارد و آمریکا ۱۰ درصد تعرفه گمرکی روی کالای چینی اعمال کرده است، درست است که این باعث میشود کالا گرانتر به دست مصرفکننده آمریکایی برسد اما تولیدکننده آمریکا را تشویق به رقابت با این کالاهای ارزان چینی میکند. چین تنها بازار نفت ایران در شرایط کنونی است و البته پالایشگران کوچک چینی تنها مشتری نفت تخفیفی ایران است که اخیرا برای دریافت نفت ایران دچار چالش شدهاند، البته این موضوع قابل انکار نیست که زمان بایدن شیر صادرات نفت ایران تاحدی باز و تحریمها شُل شده بود. زیرا دولت آمریکا نمیخواست قیمت نفت در بازار جهانی بالاتر از ارقام کنونی باشد و چین و آمریکا در زمان بایدن در این رابطه تفاهم کرده بودند که آمریکا روی صدور نفت ایران چشمپوشی کند، حتی گفته میشود که ۲۷ نفتکش متعلق به یک دورزننده تحریم ایران توسط شرکتهای آمریکایی هم بیمه میشد و این تفاهم بین دو کشور وجود داشت. به همین دلیل هم بود که دولت سیزدهم ادعا میکرد که رکورد صادرات نفت را شکستهایم هرچند کشور همچنان با کمبود ارز مواجه بود. اکنون ترامپ در نظر دارد این پیچ را سِفت کند که تاحدودی به تفاهم و توافق با چین منوط است یعنی اگر آمریکا ۱۰ درصد تعرفه بیشتری روی کالای چینی دریافت میکند منوط به این است که انرژی ارزانتری در اختیار داشته باشد.
ضمن اینکه تحریم نفت ایران در شرایطی است که ترامپ در نظر ندارد قیمت نفت در بازارهای بینالمللی بالا برود. حال اگر تحریم ایران به صفر برسد مفهوم آن این است که قیمت نفت قطعا بالا میرود و ترامپ این را نمیخواهد چون اقتصاد آمریکا فقط تاب تحمل قیمت به میزان کنونی را دارد بنابراین در سطح بینالملل با یک معادله چندمجهولی مواجهیم. مشکل ایران این است که در ۳ دهه اخیر هنوز نتوانسته جایگاه خود را در اقتصاد جهان تعریف کند، هرچند در دوران ملی شدن صنعت نفت اقتصاد کشور وابسته به نفت نبود اما در رژیم قبل از انقلاب تحت عنوان انقلاب سفید صنعت کشاورری را نابود کردند، دچار صنعت مونتاژ اتومبیلسازی شدیم، کشاورزی ضربه خورد و وابسته شد و پول نفت را صرف واردات میکردیم. تولید صنعتی هم مونتاژی بود قطعات از اروپا و آمریکا وارد میشد و اکنون از چین وارد میشود، به هر روی دولت چهاردهم در شرایط سختی قرار گرفته قول داده بود که مشکلات را حل کند اما واقعیت اینکه کاسبان تحریم در آمریکا، چین و ترکیه باهم متحد هستند که این وضعیت ایران تداوم پیدا کند چون سود زیادی میبرند و طبیعی است که بدنبال تحریم و صفر کردن صادرات نفت ایران باشند تا کشوری مانند چین نفت را با تخفیف و ارزان دریافت کند.
این در شرایطی است که اگر تاکنون بازگشت پول ۳۰ درصد ریزش داشت اکنون اگر بتوانیم مقداری از نفت را صادر کنیم این ریزش بیشتر میشود، در این شرایط چارهای نیست با مردم روراست باشیم و مشکلات را مطرح با مردم کنیم. باید مردم بدانند حتی اگر ترامپ بخواهد با ایران وارد مذاکره شود بدنبال امتیاز است و روی فشارهای اقتصادی بر مردم حساب کرده است ضمن اینکه بنده معتقدم اگر تحریم همین امروز لغو و افایتیاف تصویب و روابط بینالملی بانکی برقرار شود وضع اقتصادی بزودی درست نمیشود زیرا سرمایهگذار خارجی جایی میرود که سرمایه امنیت داشته باشد، مشکل ما این است که گروههایی در اقتصاد ایران از قبل فعال ماندهاند که اجاره نمیدهند دولت به شعار خود عمل کند و همین است که وفاق ملی صورت نمیگیرد و در چارچوب منافع ملی تصمیمگیری نمیشود، زیرا عدهای بدنبال ناکارامد کردن دولت هستند.