قاچاق سوخت هم به ناترازیها طعنه زد؛
سردرد ناترازی!
ناهمخوانی در مصرف و تولید در انواع انرژی؛ برق، گاز و بنزین؛ صدای پای بحران، دردسر و البته سردردهای جدید در اقتصاد ایران می آید.
بیبرقی امان کارخانجات و صنایع را در آورده و تولید به طور محسوسی در همه صنایع بهویژه پتروشیمی، فولاد و سیمان خودنمایی میکند. رشد اقتصادی با این ناترازی ها ممکن نخواهد بود. البته درد ناترازیها را میدانیم اما پولی برای درمانش نیست!
معادل ۵ فاز پارس جنوبی ناترازی گازی معادل ۲۵۰ میلیون متر مکعب در روز داریم. اگر تا چندی پیش شاهد ناترازیها در زمستان بودیم، حالا خبر میرسد که برخی نیروگاهها در تابستان نیز با کمبود گاز برای تولید برق مواجه شدهاند. پروژه فشارافزایی فازهای دارای افت تولید پارس جنوبی معطل سرمایه و تجهیزات کاراست. کارشناسان میگویند: ۳ سال توقف پروژه فشارافزایی پارسجنوبی باعث شده تا از سال ۱۴۰۵ سالانه تولید یک فاز بزرگترین میدان گازی جهان برای ایران از بین برود. همچنین روزانه تا ۳۰ میلیون لیتر ناترازی بنزین و واردات سالانه ۴ تا ۵ میلیارد دلاری کمر اقتصاد نحیف ایران را خم کرده است.
منابع و مصارف به هم نمیخواند. سرمایهگذاران به خاطر مانعی به نام تحریم چرتکه میاندازند و نمیآیند. پول فروش نفت گران به دستمان میرسد و بخش عمدهای از آن میشود کالایی که شاید خواستهمان نباشد. سخنان مسعود پزشکیان رییسجمهور کشورمان هم در نوع خود جالب توجه است؛ «باید تلاش کنیم ناترازی انرژی را حل کنیم تا بعداً بتوانیم گامهای بعدی را برداریم، تا زمانی که ناترازی در انرژی، برق و بانکها وجود دارد، نباید انتظار داشت که به رشد اقتصادی ۸ درصد برسیم، اصلاً امکان ندارد. آنچه کارشناسان و اقتصاددانان میگویند این است که برای رسیدن به رشد اقتصادی ۸درصدی، به ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم. افزایش سرمایه در داخل کشور با افزایش بهرهوری ممکن میشود، اما کل پولی که در کشور داریم، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار نیست؛ یعنی اگر همه پولهایی را که موجود است جمع کنیم، تازه ۱۰۰ میلیارد دلار میتوانیم سرمایهگذاری کنیم، ازاینرو حداقل به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیاز داریم تا به رشد اقتصادی ۸درصدی برسیم».
به بحران ناترازیها، قاچاق سوخت را هم اضافه کنید. با افزایش مصرف بنزین به بیش از 120 میلیون لیتر در روز، موضوع قاچاق سوخت هم بار دیگر نقل محافل اقتصادی و جذاب شده است. بر طبق برآوردها، قاچاقکنندگان سوخت سالی ۵ میلیارد دلار به ایران خسارت میزنند. واقعی نبودن قیمت انرژی در ایران چالشهای فراوانی ایجاد کرده و فرصت خوبی برای سودجویان فراهم کرده تا سوخت ایران را به کشورهای همسایه با چندین برابر قیمت داخلی قاچاق کنند. عدمالنفع ناشی از قاچاق بنزین چنان بالاست که قابل پنهانکاری نیست. طبق برخی برآوردها، مجموع قاچاق بنزین و گازوئیل از کشور روزانه حدود 20 میلیون لیتر است که سالانه 5 میلیارد دلار معادل بیش از 200 هزار میلیارد تومان خسارت است.
در حال حاضر، قیمت داخلی بنزین لیتری 1500 تا 3000 تومان، و گازوئیل لیتری 300 تا 600 تومان است درحالی که این فرآوردهها در کشورهای همسایه بین 20 تا 40 هزار تومان به فروش میرسد. این حجم از قاچاق سوخت از نظر ارزش حدود ۵ میلیارد دلار یا بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است و این مقدار از انحراف و قاچاق سوخت در کشور برآورد میشود؛ ۵ میلیارد دلار عدمالنفع حاصل از قاچاق سوخت، تقریبا معادل ساخت یک پالایشگاه ۲۰۰ هزار بشکهای است. از سوی دیگر درآمد حاصل از قاچاق بنزین تا اندازهای بالاست که مردم شهرستانهای مرزی، به جای آنکه در مشاغل قانونی فعالیت کنند، به زنجیره های قاچاق سوخت می پیوندند و به این ترتیب، کارهای سیاه در مرزهای کشور رونق گرفته که باید به آن رسیدگی شود.
سخنان جلیل سالاری مدیرعامل سابق شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در نوع خود جالب است؛ او مصرف سوخت مایع در کشور را به طور میانگین روزانه ۱۸۰ تا ۲۰۰ میلیون لیتر اعلام کرده و می گوید: «با احتساب قیمت هر لیتر سوخت مایع ۸۰ سنت، سالانه نزدیک به ۵۸ میلیارد دلار سوختسوزی در حوزه حملونقل کشور اتفاق میافتد». وی با اشاره به مصرف افسارگسیخته سوخت در کشور گفت: «مصرف بنزین در تهران به شدت افزایش یافته و به 21 میلیون لیتر در روز رسیده است، این در حالی است که مصرف بنزین تهران در کنار کل منطقه شمال، به عدد 43 میلیون لیتر در روز رسیده است». وی افزود: «مصرف بنزین در استان تهران با مجموع مصرف استان فارس، اصفهان و کرمان برابری میکند». جلیل سالاری متوسط مصرف بنزین در سال گذشته را 101 میلیون لیتر اعلام کرد و گفت: «این رقم در سال جاری با افزایش 13 میلیون لیتر در روز، به 114 میلیون لیتر رسیده است و در برخی از روزها شاهد مصرف 142 میلیون لیتر بنزین در یک شبانهروز بودهایم».
ناترازی برق هم داستان و سردرد مفصلی است. رجبیمشهدی مدیرعامل توانیر در این باره نکات جالبی را مطرح میکند؛ «برنامه هفتم توسعه به دو بخش اصلی پرداخته است، یکی توسعه تولید برق و دیگری بهینهسازی مصرف، برای توسعه تولید، هدف ساخت ۳۰ هزار مگاوات نیروگاه جدید تا پایان برنامه است که نیاز به سالانه پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری دارد. در بخش بهینهسازی مصرف، هدف این است که تا پایان برنامه، ۹۰ درصد از کنتورهای هوشمند نصب شوند، گفت: ناترازی برق به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاستهای دستوری قیمتگذاری ایجاد شده است. این مشکلات باعث کاهش سرمایهگذاری و افزایش مصرف برق به شکل نامتعارف شده است. برنامه هفتم توسعه به دو بخش اصلی پرداخته است، یکی توسعه تولید برق و دیگری بهینهسازی مصرف، برای توسعه تولید، هدف ساخت ۳۰ هزار مگاوات نیروگاه جدید تا پایان برنامه است که نیاز به سالانه پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری دارد. در بخش بهینهسازی مصرف، هدف این است که تا پایان برنامه، ۹۰ درصد از کنتورهای هوشمند نصب شوند. در حال حاضر، از مجموع سه میلیون و ۸۰۰ هزار کنتور، دو میلیون و ۳۰۰ هزار کنتور در بخش خانگی نصب شده است. بخشهای صنعتی و کشاورزی تقریباً تکمیل شدهاند، اما نصب کنتورهای هوشمند در بخش خانگی همچنان ادامه دارد. کنتورهای هوشمند کمک میکنند تا مصرف برق به صورت آنی و دقیق مدیریت شود. این کنتورها امکان نرخگذاری ساعتی و اطلاعرسانی به مصرفکننده را فراهم میکنند و به ویژه در بخشهای پرمصرف اهمیت دارند. در حالحاضر صنعت برق با ناترازی ۱۸ هزار مگاواتی که میراث دو دولت دوازدهم و سیزدهم بوده، دستوپنجه نرم میکند؛ موضوعی که تبعات بسیاری نه تنها برای صنعت برق بلکه برای بخش تولید و حتی وضعیت اقتصادی کشور داشته است و باید راهکارهای عملیاتی برای آن اندیشیده شود.
مافیای نیروگاهسازی!
از زمان رضا اردکانیان به عنوان وزیر نیرو در دولت دوازدهم تا دوره علیاکبر محرابیان، صنعت برق ایران با چالشهای متعددی روبرو شد که به وضعیت کنونی منجر شده است. اردکانیان زمانی که وزیر نیرو بود، به شدت از سیاستهای موجود در صنعت برق انتقاد کرد و از «مافیای نیروگاهسازی» سخن گفت که به زعم او، به جای توسعه پایدار صنعت برق، به دنبال منافع خود بودند.او معتقد بود که بسیاری از پروژههای نیروگاهی بدون توجه به نیازهای واقعی کشور و به دلیل فشارهای لابیهای قدرتمند به تصویب رسیدهاند. اما علیرغم تلاشهای اردکانیان برای مبارزه با این مافیا و ایجاد شفافیت در صنعت برق، مشکلات ساختاری این صنعت همچنان پابرجا ماند. از جمله این مشکلات میتوان به عدم سرمایهگذاری کافی در زیرساختهای شبکه برق، فرسودگی تجهیزات و افزایش تقاضای برق اشاره کرد. به دلیل این مشکلات، عرضه برق نتوانست با تقاضای روزافزون همگام شود.
با روی کار آمدن علیاکبر محرابیان به عنوان وزیر نیرو، او رویکرد دیگری را اتخاذ کرد؛ در زمان او، کمبود برق به اوج خود رسید و برای مدیریت این بحران، سیاستهای سختگیرانهتری اعمال شد. یکی از این سیاستها تحمیل خاموشی به صنایع بود تا بدینوسیله از افزایش مصرف برق جلوگیری شود و برق بیشتری برای مصارف خانگی و ضروری اختصاص یابد. این سیاست هرچند که باعث کاهش موقتی مصرف برق شد، اما تبعات منفی خود را نیز داشت، از جمله کاهش تولید در صنایع مختلف و افزایش هزینههای تولید که به اقتصاد کشور ضربه زد.به طور کلی، روند تحولات در صنعت برق ایران از زمان اردکانیان تا محرابیان نشاندهنده یک تغییر رویکرد از تلاش برای اصلاحات ساختاری به سمت مدیریت بحران با استفاده از روشهای فوری و اضطراری است. این تغییر رویکرد به جای حل ریشهای مشکلات، بیشتر به دنبال مدیریت موقتی بحرانها بوده است که در بلندمدت نتوانسته مشکلات اساسی صنعت برق را برطرف کند.در شرایط فعلی که صنعت برق ایران با مشکلات عمدهای مانند کمبود تولید، فرسودگی زیرساختها و افزایش تقاضا روبروست، مجموعهای از راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت برای بهبود وضعیت ضروری بوده، افزایش سرمایهگذاری در زیرساختها سرمایهگذاری در نوسازی شبکه توزیع و انتقال برق برای کاهش تلفات و افزایش بهرهوری ضروری است. این اقدام میتواند به کاهش خاموشیها و افزایش پایداری شبکه کمک کند.از سوی دیگر، ساخت نیروگاههای جدید با فناوریهای پیشرفته و بهرهوری بالا هم باید در اولویت قرار گیرد. همچنین، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی میتواند به تنوع منابع تولید و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک کند.
آموزش عمومی و ترویج فرهنگ بهینهسازی مصرف برق در بین مردم و صنایع باید تقویت شود. برنامههایی مانند تشویق به استفاده از لوازم برقی با بهرهوری بالا و اجرای طرحهای هوشمندانه مدیریت مصرف میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. اما اعمال تعرفههای تشویقی و تنبیهی بر اساس میزان مصرف هم میتواند باعث کاهش مصرف غیرضروری برق شود. این سیاستها باید به گونهای طراحی شوند که مصرفکنندگان بزرگ (مانند صنایع) به صرفهجویی در مصرف برق تشویق شوند. ادامه مبارزه با فساد و لابیهای غیرشفاف در صنعت برق بسیار حیاتی است. شفافیت در تصمیمگیریها و قراردادها میتواند به افزایش اعتماد عمومی و جذب سرمایهگذاریهای بیشتر کمک کند.همکاری نزدیکتر بین وزارت نیرو، سازمانهای زیربنایی و صنایع برای تدوین و اجرای برنامههای جامع مدیریت انرژی بسیار مهم است. این همکاریها میتوانند به بهینهسازی برنامههای تولید و توزیع برق کمک کنند. همچنین پیادهسازی فناوریهای شبکههای هوشمند (Smart Grids) و اینترنت اشیا (IoT) میتواند به مدیریت بهتر شبکه برق و کاهش تلفات کمک کند.
علاوهبر این با استفاده از فناوریهای پیشرفته، بهرهوری نیروگاههای موجود باید بهبود یابد. این شامل استفاده از تجهیزات بهینهتر و روشهای جدید تولید برق است.به اعتقاد کارشناسان، افزایش سرمایهگذاری در پروژههای انرژی خورشیدی، بادی و سایر انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و تنوع بخشی به منابع انرژی کشور کمک کند. همچنین افزایش سرمایهگذاری در تحقیقات برای یافتن راهحلهای نوآورانه و بهبود بهرهوری انرژی میتواند به ارتقای سطح دانش و فناوری در صنعت برق کمک کند. اما باید توجه داشت که این اقدامات نیازمند برنامهریزی دقیق، هماهنگی بیندستگاهی، و همچنین حمایتهای مالی و سیاسی پایدار است. هرچند اجرای این راهکارها زمانبر است، اما میتواند به تدریج مشکلات اساسی صنعت برق را حل کرده و پایداری و قابلیت اطمینان آن را افزایش دهد.
با اوصافی گه از ناترازی ها برشمردیم، بایستی اذعان کرد دولت چهاردهم با مشکلات عدیده ای برای تحقق رشد تولید و به تبع آن رشد اقتصادی مواجه خواهد بود. جذب سرمایه گذاری خارجی شاه کلید توسعه کشور است که دولت پزشکیان باید راهی برای تحقق آن بیابد.