لزوم کاربرد فناوری دیجیتال در کنار استراتژی نوآوری

یعنی اینکه فناوریهای دیجیتال (مثل هوش مصنوعی، اینترنت صنعتی، کلانداده) بهصورت هدفمند و یکپارچه با «راهبردهای نوآوری» صنعت پیوند نخوردهاند. در نتیجه، سرمایهگذاریهای دیجیتال به جای تقویت نوآوری، به پروژههای پراکنده و کمبازده تبدیل میشوند.
در این مقال، موضوع را با نگاه به صنعت پیشرو کشور که پتروشیمی است مینگرم.
تعریف همراستایی دیجیتال-نوآوری در عمل اینگونه است:
همراستایی زمانی اتفاق میافتد که:
فناوریهای دیجیتال مستقیماً برای حل چالشهای نوآوری (مثل کاهش هزینه تولید، توسعه محصولات جدید و بهینهسازی زنجیره تامین) طراحی شوند.
استراتژی نوآورانه در شرکتها، دیجیتالیشدن را بهعنوان «هسته تحول» بپذیرند، نه به عنوان یک ابزار جانبی.
توضیح اینکه:
در بسیاری از مجتمعهای پتروشیمی (تقریبا همه) سنسورهای IoT (اینترنت اشیا) و یا اتوماسیون نصب شده که برای جمعآوری دادههای تجهیزات نصب میشوند، فقط برای پایش ساده استفاده میشوند و نه برای:
پیشبینی خرابیها با هوش مصنوعی و کاهش توقف خط تولید
بهینهسازی ترکیب خوراک با تحلیل آنی جهت صرفهجویی
توسعه محصولات جدید بر اساس الگوی تقاضای بازار
نمود این ناهماهنگی بین فناوری دیجیتال و استراتژی نوآوری در صنعت پتروشیمی را میتوان در دو سطح زیر مشاهده نمود.
اول در سطح راهبردی: تمرکز دیجیتال بر عملیات معطوف است و نه نوآوری. به طوری که بیش از ۷۰ درصد پروژههای دیجیتال مجتمعها به اتوماسیون فرایندهای قدیمی پرداختهاند و نه خلق مدلهای کسب و کار جدید (مانند پلتفرم فروش مدل B2B هوشمند) و از طرفی درصد ناچیزی از مجتمعها دادههای تولید خود را به استارتآپهای فناور (مانند فعالان حوزه کاتالیستهای هوشمند) و یا R&D ها جهت خلق نوآوری میدهند.
دوم در سطح اجرایی:
در این خصوص باید گفت متاسفانه در سطح اغلب مجتمعها، اولا دادهها پراکنده و استاندارد نشده هستند در حالی که بایستی یکپارچه در پلتفرم متمرکز با قابلیت اشتراکگذاری باشند، ثانیا مجتمعها فاقد نیروی انسانی متخصص تحلیل داده صنعتی هستند در حالی که بایستی مجهز به تیمهای ترکیبی (مهندس شیمی و دانشمند داده) باشند، و ثالثا سختافزارهای نصب شده عمدتا از نوع منفعل هستند در حالی که بایستی از شبکه سنسورهای هوشمند با قابلیت یادگیری بهره برد.
بهطور مثال با دادههای تولید و تحلیل آن میتوان عمر کاتالیستهای چند میلیون دلاری را تا ۳۰ درصد افزایش داد.
اما پیامدهای ناهماهنگی دیجیتال با نوآوری چیست؟
اولین آن اتلاف منابع است. درصد قابل توجهی (حتی تا ۶۰ درصد) سرمایهگذاریهای دیجیتال در صنعت پتروشیمی ایران بهدلیل عدم ارتباط با اهداف نوآوری، بازدهی ملموس ندارند.
دومین آن کاهش رقابتپذیری است. رقبایی همچون «سابیک» عربستان با یکپارچهسازی دیجیتال و نوآوری:
هزینه تولید اتیلن را ۲۵ درصد کاهش دادهاند.
زمان توسعه محصولات جدید را از ۵ سال به ۱۸ ماه رساندهاند.
سومین پیامد وابستگی فناورانه است. عدم همراستایی، باعث میشود صنعت به جای خلق فناوریهای اختصاصی، فقط مصرفکننده راهحلهای آماده خارجی باشد.
در نهایت باید گفت که دیجیتال بدون نوآوری فقط ابزاری پرهزینه و کم ثمر است.
فقدان همراستایی، باعث میشود دیجیتالیسازی به فعالیتی تشریفاتی تبدیل شود که هیچ ارزش راهبردی خلق نمیکند.
اصلاح این وضعیت نیازمند:
بازتعریف نوآوری بهعنوان هدف اصلی دیجیتالیسازی،
تبدیل دادهها به سوخت موتور نوآوری است.
اما الگوی اصلاح بر چه اساس باشد؟
برای ایجاد این همراستایی پیشنهادهای زیر در سه سطح ارائه میشود:
سطح اول: راهبردی
تدوین "سند نوآوری دیجیتال محور" که بیان کند فناوریهایی مانند هوش مصنوعی چگونه به اهداف نوآوری (مانند مثلا کاهش مصرف انرژی در یک تن تولید) کمک میکند.
ایجاد "شورای عالی دیجیتال- نوآوری" متشکل از مدیران فناوری اطلاعات، تحقیق و توسعه و متخصصان بازار
سطح دوم: سازمانی
در این سطح تشکیل مرکز فرماندهی دیجیتال که مسئولیت یکپارچهسازی دادههای تولید، فروش و لجستیک را دارد و از طرفی پروژههای نوآوری را بر اساس تحلیل این دادهها اولویت بندی میکند.
سطح سوم: فناورانه مسئولیت استقرار پلتفرمهای اشتراک داده مانند ایجاد بانک اطلاعاتی ملی پتروشیمی برای تسهیل در نوآوری و نیز انجام پایلوتهای مشترک مثلا همکاری با استارتآپها برای پیشبینی تقاضای بازار پلیمر با هوش مصنوعی را دارد.
امید آنکه با این دستنوشته مختصر توانسته باشم توجه مدیران محترم در سطح شرکت ملی صنایع پتروشیمی و هلدینگهای بزرگ پتروشیمی همچون هلدینگ خلیجفارس به اهمیت موضوع همراستایی فناوری دیجیتال با استراتژی نوآوری را جلب کنم.