پارس جنوبی در دقیقه ۹۰ فشارافزایی

اسفندماه سال گذشته بود که قرارداد فشار افزایی فازهای پارس جنوبی با چند شرکت ایرانی با سرمایهگذاری حدود ۱۸ میلیارد دلار منعقد شد اما عدم تخصیص ارز مورد نیاز از سوی صندوق توسعه ملی، عملا اجرای این طرح و پروژه ملی را به محاق ابهام فرو برده است.
این در حالی است که با ورود بسیاری از فازهای پارس جنوبی به نیمه دوم عمر تولید، مخازن این میدان عظیم گازی با افت فشار طبیعی مواجه شدهاند؛ روندی که قطعا بدون اجرای پروژههای فشارافزایی، برداشت گاز را کاهش داده و به ناترازی گازی بیشتر دامن خواهد زد. هماکنون کشورمان در حوزه مصرف گاز و تامین گاز مورد نیاز صنایع بزرگ و کوچک و بخش خانگی روندی منفی دارد و در فصول سرد سال، کمبود و نبود گاز به ۲۵۰ الی ۳۰۰ میلیون متر مکعب در روز میرسد. عدم توجه به موضوع سرمایهگذاری بهنگام در این منطقه ثروت ایرانیان، موجب شده که پارس جنوبی به عنوان نماد توان گازرسانی ایران، اکنون با چالشی بزرگ روبهرو باشد؛ افت فشار طبیعی مخازن در بخش ایرانی این میدان مشترک با قطر و این پدیده اجتنابناپذیر، بهدلیل ورود فازهای قدیمی به نیمه دوم عمر تولیدی، شدت یافته است. کارشناسان به صراحت تاکید میکنند که بدون فشارافزایی، بخشی از ظرفیت برداشت روزانه ظرف پنج سال آینده از دست خواهد رفت و میلیاردها دلار درآمد کشور هدر خواهد رفت. بر اساس برآوردهای صورت گرفته، تنها کاهش تولید معادل یک فاز گازی، با قیمت فعلی گاز در بازار منطقه، روزانه بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون دلار درآمد را از بین میبرد و این رقم در طول یک سال به حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار بالغ میگردد. از طرف دیگر، کمبود گاز باعث میشود نیروگاهها برای تامین انرژی به سوخت مایع مانند گازوئیل و مازوت روی بیاورند، که خود هزینهای بین ۱٫۵ تا ۲ میلیارد دلار در سال به همراه دارد و آلودگی هوا را تشدید میکند.
در همین حال، ناتوانی در اجرای تعهدات صادراتی یا کاهش قراردادهای گاز، میتواند سالانه بین ۵ تا ۸ میلیارد دلار زیان بههمراه داشته باشد، ضمن اینکه مشتریان از دسترفته بهسختی به بازار ایران بازمیگردند. در مجموع، اگر اثرات زنجیرهای بر صنایع، کاهش صادرات غیر انرژی و هزینههای زیستمحیطی را حساب کنیم، زیان مستقیم و غیرمستقیم ناشی از تعلل در فشارافزایی میتواند به ۴۵ تا ۵۵ میلیارد دلار در سال برسد. این در حالی است که اجرای کامل پروژههای فشارافزایی، به سرمایهگذاری حدود ۳ تا ۴ میلیارد دلار در سال و در مجموع به حدود ۱۸ میلیارد دلار نیاز دارد. عدمالنفع ۵۵ میلیارد دلار در سال کجا و اهمیت ۱۸ میلیارد دلار سرمایهگذاری برای جلوگیری از این زیان بزرگ کجا!؟
بررسیهای دقیق نشان میدهد که با جلوگیری از زیان روزانه دهها میلیون دلاری، هزینه این سرمایهگذاری ظرف کمتر از یک سال جبران میشود که به نسبت بازگشت، سرمایهای کمسابقه برای پروژههای کلان انرژی است. به باور نگارنده، برای اجرای فشارافزایی فازها، اینک در دقیقه ۹۰ و لحظه آخر قرار داریم و همین امروز بایستی فشارافزایی فازها توسط شرکتهای داخلی کلید بخورد، تجهیزات خریداری شود و حفر چاههای جدید آغاز گردد. پیامدهای عدم اقدام بسیار جدی است. این عواقب و پیامدها هم از جنس اقتصادی و هم اجتماعی و هم زیست محیطی است. کاهش عرضه گاز در زمستان میتواند منجر به محدودیت برای صنایع، خاموشیهای برنامهریزیشده، و فشار اجتماعی شود. افزایش استفاده از سوخت مایع نیز آلودگی هوا را در کلانشهرها تشدید کرده و به بحرانهای بهداشت عمومی دامن میزند. کاهش صادرات گاز، علاوه بر زیان مالی، جایگاه ایران در معادلات انرژی منطقه را تضعیف میکند. این همه زیان در انتظار تحرک جدی صندوق توسعه ملی و شرکتهای ایرانی توسعه دهنده است. بایستی بدانیم که پارس جنوبی برای ایران صرفاً یک میدان گازی نیست؛ شریان حیاتی اقتصاد و امنیت انرژی کشور است. اجرای بهموقع و کامل پروژههای فشارافزایی، اقدامی ضروری برای حفظ این شریان است. هر روز تاخیر، به معنای از دست رفتن درآمد و نفوذ ایران در بازار جهانی انرژی و واگذاری بیسر و صدای سهم بیشتر به رقیب جنوبی کشور کوچک اما قدرتمند از لحاظ اقتصادی (قطر) است. شوربختانه نبود گاز در همه فصول چهره زشت خود را نمایان ساخته است. قطع گاز صنایع کلیدی از جمله پتروشیمی به روشنی لطمات سختی به درآمدهای به ویژه ارزی کشور وارد ساخته است. بیبرقی متاثر از کمبود گاز در نیروگاهها موجب نارضایتی عمومی گردیده است. باور نگارنده بر این است؛ اکنون موقع اقدام است. اگر در برهه کنونی که با ناترازی ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز در روز مواجه هستیم اقدامی نکرده و چاههای پارس حنوبی را احیا نکنیم، با مهاجرت و فرار گاز به محدوده آبهای قطر و چاههای مملو از آب مواجه خواهیم شد. فردا دیر است، همین امروز آستینها را بالا بزنید.