یادداشت اختصاصی دانشنفت
ظهور نسل نوین مدیران صنعت نفت؛ هماهنگی صنعت و رسانه
همراه با افت فشار شبکه گاز در آغاز فصل سرد، فشار خون مدیران صنعت گاز رو به بالا میرود. معمولا در این ایام درگیریهای کاری و استرسهای عملیاتی به حدی بالا میرود که تمامی توان جسمی و روحی مدیران گازی معطوف کار میشود و حوصله سروکلهزدن با اهالی رسانه را ندارند.
بیشتر مدیران نفتی به لحاظ ماهیت کاری تمایل دارند در حفاظ محافظهکاری خود مستقر شده و بسیاری از پیگیریهای حوزه عمومی را به روابطعمومیها احاله دهند.
در تقابل با این وضعیت، میتوان سعید توکلی را نمونهای از سیمای یک مدیر تراز عملیاتی و در عین حال آشنا با رسانه قلمداد کرد.
ارباب جراید و رسانه به یاد دارند که در چهار پنج سال اخیر اطلاعات دقیقی در حوزهی صنعت گاز در اختیارشان نبود. اما به یکباره توکلی صادقانه و البته هوشمندانه دادههای دقیق و بهروز را به آنها منتقل کرده و متقابلاً خواستار همدلی و همراهی آنها شد.
اظهارات چندی پیش او مبنی بر اینکه از «ناترازی» عبور کرده و وارد دوران «کمبود» شدهایم سر و صدای زیادی کرد.
این اظهارنظر جدی و صریح توکلی خبر از این میداد که نسل جدید و جوانتر مدیران صنعت نفت به دنبال شکستن پوسته سفت و سخت رابطه با مردم و جامعه هستند.
توکلی گویی میخواهد به عامه مردم بگوید که نباید همه چیز را نزدیک به مطلوب قلمداد کنند.
مسئولان در بخشهای دولتی به طور متعارف ذیل مفهوم «نامباوری»، دست به بازی با کلمات زده و این و آن را به «مصرف زیاد» و اسراف متهم میکنند.
ولی اکنون مدیری بر سر کار آمده که میخواهد نامباوری را درحوزههای عملیاتی به کلی به ورطه فراموشی بسپارد.
مثلا در ادبیات مدیران کلان کشور، واژهی واردات معمولا بار منفی و مذموم دارد.
کراهت این واژه در بخش گاز ، آن هم برای کشوری که بزرگترین منابع گازی دنیا را دارد، دو چندان است.اما توکلی با صراحت اعلام میکند که پرهیز از واردات گاز به معنای ایزولهسازی کشور و از دست رفتن منافع کلان خواهد بود.
او در نشست اخیر خود با خبرنگاران صادقانه سخن گفت و صبورانه به پرسشها پاسخ داد و از خبرنگاران خواست که راوی راستین واقعیتها باشند همان واقعیتهایی که گوشههایی از آن را بازگو کرد.
طبعاً سخنان مدیرعامل گاز در روزها و ماههای سرد سال به خوبی بازتاب پیدا خواهد کرد اما نکته بسیار مهمی در اظهارات او وجود داشت که باید مجال بیشتری برای طرح پیدا کند.
این نکته چیست؟
طبق پروتکلهای حاکمیتی در روزهای سرد سال اولویت تامین گاز با بخش خانگی و تجاری است (به طور متوسط ۸۵ درصد گاز به بخشهای خانگی حمل و نقل و کشاورزی اختصاص دارد) و مابقی آن برای سایر گروههای مصرف کننده تخصیص پیدا خواهد کرد.
شاید سعید توکلی انتظار نداشت که در دومین ماه استقرار خود در برج گاز حریف قدری همچون یک تودهی سرد اسکاندیناوی به مصافش بیاید.
این مهمان ناخوانده ۱۱ استان کشور را در بر گرفت و کاهشی به میزان ۱۲ درجه سانتیگراد در دما ایجاد کرد که به دنبال آن، خیلی زود عقربهی مصارف بالا رفت.
شاید برای بیشتر مردم اینکه بخاریها و موتورخانههای ۱۱ استان با همدیگر روشن میشوند چیزی عادی باشد اما در واقع امر آن است که کاهش فقط یک درجه دما به طور متوسط حدود ۲۵ میلیون متر مکعب مصرف گاز را افزایش میدهد
برای فهم بزرگی این عدد کافیست اشاره شود که این میزان چیزی معادل تولید گاز یک فاز متعارف در پارس جنوبی است.
توکلی با هوشمندی به جای اینکه چالشهای صنعت گاز را در این موقعیت توضیح دهد و همان حرفهای همیشگی در خصوص لزوم مصرف بهینه و صرفهجویی را به خورد مخاطب بدهد، ترجیح داد چالش فراروی کلیت نظم اقتصادی کشور را بازگو کند.
او توضیح داد که آسایش و آرامش در فصل زمستان از حقوق انکارناپذیر مردم است، اما گسیل تمامی گاز شبکه به بخش خانگی به معنای ایجاد محدودیت در عرضه گاز به صنایع مولد کشور است.
اکنون صنایع از ایجاد ارزش افزوده (ناشی از تولید اقتصادی) محروم شده و ناخواسته مجبور میشوند برنامههای تولید خود را متوقف یا کاهش دهند.
او توضیح داد که منتفعین اصلی از این ارزش افزوده و طبعا بازندگان اصلی از این محرومیت تولید ، همانا مردم عادی هستند.
توکلی یک هشدار تکاندهنده هم داد مبنی بر اینکه اگر با همین وضع مصرف جلو برویم آنگاه دور نخواهد بود که بخشهای مولد اقتصادی از دریافت گاز محروم خواهند شد و هر آنچه در کشور تولید شود باید به مصرف بخش خانگی برسد.
نکته مورد اشاره توکلی احتمالاً ناظر بر تفاوت گازبهای بخش خانگی و بخش صنعت است.
شرکت ملی گاز یکی از مهمترین منابع تامینکنندهی وجوه هدفمندی است. تقریباً تمام آنچه که بابت گازبها پرداخت میشود به طور یکطرفه به حسابهای خزانهداری کل منتقل می شود.
بدیهی است هرچه صنایع مولد ما بیشتر گاز مصرف کنند علاوه بر ایجاد ارزشافزوده بیشتر، وجوه گازبهای بیشتری نیز پرداخت میکنند.
هرچند نرخ گاز صنعتی رقم چندان سنگینی نیست ولی تفاوت بسیار زیادی با نرخهای خانگی دارد.
بدین ترتیب تخصیص گاز به بخشهای تولیدگر اقتصادی کشور هم به نفع تقویت بنیهی مالی دولت است و هم به نفع مردم.
از یاد نبریم که توکلی به عنوان یک مدیر عملیاتی که سوابقی از حوزههای سیاستگذاری را نیز در کارنامه دارد، معتقد است که توسل به راهکار بهینهسازی ، بدون بهرهگیری از سایر مولفهها نظیر قیمتگذاری، ابتر خواهد بود.
او با نوعی اظهارنظر زیرپوستی و زیرکانه، سایر سازمانها را نیز وارد چالش ناترازی/کمبود کرده و آنها را واجد نقش دانست. دلیل آن است که سایر سازمانها و ارگانها و دستگاهها همواره خود را پشت وزارت نفت مخفی کرده و مسائلی همچون بهینهسازی ، الگوی مصرف، تجهیزات، ناترازی و نظایر آن را کاملا متوجه وزارت نفت و شرکت گاز میدانند.
این گزیدهگویی در میان بسیاری از مدیران توسعهمحور و عملیاتی کشور، کمیاب است.
به هر تقدیر ظهور اینگونه مدیران آشنا به رسانه میتواند نویدبخش تحولات خوبی در عرصهی اطلاعرسانی در این بخش مهم از صنعت نفت کشور باشد و باید آن را به فال نیک گرفت.