چالشها و دغدغههای صنعت نفت پیش از جنگ ۱۲ روزه چه بود؟
چرا غفلت و تعلل؟ اکنون زمان اقدام فوری است!

اما پیش از جنگ ۱۲ روزه، صنعت نفت از چالشهای متعددی در رنج بود. از قاچاق سوخت تا مصرف لجام گسیخته فرآوردههای نفتی، ناترازی و بحران گازی و نبود و کمبود سرمایهگذاری در میادین نفتی و گازی بهویژه میادین مشترک دغدغههای جدی وزارت نفت دولت چهاردهم بود. اینک که جنگ ۱۲ روزه با وحدت و انسجام ملی مردم و فداکاریهای نیروهای مسلح و با دست برتر کشورمان متوقف شد، نبایستی دغدغهها و چالشهای پرخطر صنعت نفت به فراموشی سپرده شود. اکنون زمان رسیدگی جدی به موضوعاتی است که اقتصاد کشورمان را به بدترین وضع ممکن تحت تاثیر خود قرار داده است. در حوزه مبارزه با قاچاق سوخت، سامانههای سدف، سپهتن و …. هنوز راهاندازی نشده است و قاچاق سوخت در نبود سامانهها و مکانیسم موثر بازرسی و نظارت، با شدت و قدرت ادامه دارد. متاسفانه مسئولان مرتبط در زمینه راهاندازی سامانههای هوشمند شناسایی و مبارزه با قاچاق سوخت فقط وعده و وعید میدهند.
شاید اگر بگوییم قاچاقچیان نامحترم سوخت در جنگ ۱۲ روزه هم متوقف نشده و به قاچاق مشغول بودهاند، سخنی به گزاف نگفتهایم. در حوزه گازی، افت فشار در فازهای پارس جنوبی خطری بالقوه برای کاهش تولید است. هر چند به همت مردان صنعت نفت، اورهال و تعمیرات اساسی فازها و پالایشگاههای گازی در حال انجام و یا به اتمام رسیده است اما در حوزه کاهش فشار و افت تولید گاز نیازمند سرمایهگذاری فوری هستیم.
زنگ خطر گازی در حالی در طرف ایرانی (پارس جنوبی) به صدا درآمده که قطر با سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری ظرفیت برداشت از میدان مشترک را افزایش داده است. شوربختا که بزرگترین قرارداد فشارافزایی تاریخ صنعت نفت ایران که در اسفندماه سال گذشته با شرکتهای معتبر ایرانی به میزان ۱۸ میلیارد دلار منعقد گردید، همچنان پشت درِ شورای اقتصاد معطل مانده است!
عروس گازی خلیجفارس و طرف ایرانی آن پارس جنوبی با سهم بیش از ۷۰ درصد در تولید گاز کشور، شاهرگ انرژی ایران است اما افت فشار در مخزن، وارد مرحلۀ بحرانی شده و برخی فازها سالانه تا ۱۰ درصد کاهش تولید دارند. تجمیع عدد ۱۰ درصدی افت تولید در فازهای پارس جنوبی به ناترازی بزرگتری دامن خواهد زد. هماکنون در فصول سرد سال کشورمان با تراز منفی ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعبی مواجه است و ادامه دامنه دار افت تولید گاز، اقتصاد کشور را در صنایع خرد و کلان دچار مرگ مغزی خواهد کرد.
در همین حال، کارشناسان هشدار میدهند اگر پروژههای فشارافزایی آغاز نشود، تولید روزانه گاز تا سال ۱۴۱۰ به ۴۱۰ میلیون و تا ۱۴۱۸ به ۱۳۹ میلیون مترمکعب کاهش مییابد! این اعداد یعنی بیگازی مطلق! و معنای نگرانکننده و بهتآور این اعداد این است که در زمستان قطعا با کمبود بیشتر مواجه خواهیم شد، بنزین تولیدی با افت جدی مواجه خواهد شد، صادرات و درآمد ارزی کشور به چالش کشیده خواهد شد و اثر ملموسی که به طور مستقیم مردم را متاثر خواهد کرد، خاموشیهای تا ۶ الی ۷ ساعت روزانه خواهد بود. به طور کلی یعنی اینکه دیگر گاز انرژی غالب در کشور نخواهد بود.
این در حالی است که طرف قطری که همسایه ما در این میدان (گنبد شمالی) محسوب میشود، با نصب کمپرسورهای پیشرفته درحال افزایش برداشت است و سهم گازی ما را پیوسته و مستمر میبلعد!
حال سوال این است که چرا برای تامین مالی ابرپروژهای که مستقیما با اقتصاد ایران عجین شده است، تعلل صورت میگیرد؟ چرا تصمیمگیری درستی در این خصوص صورت نمیپذیرد؟ شرکتهای توسعهدهنده ایرانی، پس از امضای قرارداد در اسفندماه سال گذشته معطل دریافت نقدینگی برای تجهیز کارگاه و خرید کالاهای مرتبط هستند تا توسعه میادین گازی را با دانش ایرانی انجام دهند اما اینک این انتظار برای دریافت منابع مالی وارد ۵ ماه شده است و بهدلیل نبود مجوز اقتصادی، تامین مالی و تصمیمگیری کلان، این ابرپروژه وارد مرحلۀ اجرایی فشارافزایی نشده است.
یادمان نرود، کشور کوچک و رقیب ما در این میدان گازی صبر نمیکند تا ما هم به توسعه اضافه شویم، همانطور که در بحبوحه جنگ ایران و عراق و ده سال زودتر از کشورمان، عملیات برداشت گاز را از این میدان آغاز کرد. انتظار کارشناسان و دلسوزان کشور این است که در فصل تابستان که تقاضای گازی در حداقل خود قرار دارد، توسعه و فشارافزایی فازهای پارس جنوبی آغاز شود که اگر چنین نشود و تعلل صورت پذیرد، پاییز و زمستانی سخت پیش رویمان خواهد بود.